توپ
شیطون بلامون عاشق توپ بازیه هرشب باید 3 تایی مراسم توپ بازی داشته باشیم بعضی وقتها که مامانی کار داره نمیتونه بیاد بازی کنه خودتو میای لوس میکنی به بابا اشاره می کنی میگی ژد ژد که به اصرار شما منم میام بازی میکنم چند شب پیش بازی که تموم شد من رفتم آشپزخونه بابایی هم با لپ تابش کار میکرد که یه دفه صدای اِه اِه بلند شد که دیدیم بله آقا توپه بیچاره رو گذاشته رو بخاری اونم سوراخ شده و بادش در اومده .... ناگفته نمونه که مامانی هر وقت لباس پسری خیسه میذاره رو بخاری تا خشک شه گل پسرم هم فکر کرده هر چی رو میشه گذاشت رو بخاری آخه قبل از اون مورد فرغونشو هم گذاشته بود رو بخاری شانس آوردیم مامانی زود فهمید و گرنه الان فرغون نداشت...
نویسنده :
مامانی
12:43